اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.
این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا OR MUS مخفف Orbit ally Rearranged Monotonic Element می باشد.
آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود!
آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.
نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.
ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )
اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ!
آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.
ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.
به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است.
هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربی “هرم” نیز از ریشه هرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.
می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد:
1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا
2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا
3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement
4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف
5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود
6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد
7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد
8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد.
از تفاوتهای دختران و پسران چه می دانید؟
در هنگام تولد، مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازه یک سوم اندازه واقعی رشد کرده است زیرا مدت زیادی طول میکشد تا مغز کامل شده و به شکل تکامل یافته خود دست یابد.
سپس در سال اول تولد، تراکم سیناپسهایی(سیناپس به محل اتصال سلولهای عصبی گفته می شود) که در مغز ایجاد میشود به سرعت افزایش یافته و همان فرآیندی که قبل از تولد آغاز شده است ادامه مییابد. ولی در حدود ده ماهگی میزان افزایش سیناپسها متوقف شده و از یک سالگی تا پایان عمر ثابت می ماند.
از همان اوایل، تفاوتهای جنسیتی در مغز نوزادی که هنوز متولد نشده است، مشهود است. یکی از این تفاوتها آن است که قسمتهای راست و چپ مغز در پسرها ارتباطات کمتری به نسبت دختران پیدا می کند.
بنابر همین تفاوتها، مطالعات اخیر نشان داده که پسرها در برخورد با انواع خاصی از مسائل (مانند امتحانات هجایی یا جدول کلمات) تنها از یک طرف مغزشان استفاده میکنند، در حالیکه دخترها از هر دو طرف استفاده میکنند.
نیمه راست مغز همچنان که رشد میکند، سعی میکند ارتباطاتی با نیمه چپ مغز برقرار کند اما در پسران(البته در دوران کودکی) نیمه چپ آمادگی ایجاد ارتباطات را ندارد و لذا این «اتصالات» صورت نمیگیرد و در عوض سلولها به نیمه راست، یعنی جایی که از آن آمدهاند، باز میگردند لذا اتصالات در نیمه راست مغز غنیتر صورت گرفته و همین وضعیت باعث موفقیت پسران در حل مسایل ریاضی (در زمان تحلیل ، بررسی و حل مسایل ریاضی نیمکره راست مغز بیشترین فعالیت را دارد) است.
از طرف دیگر در دختران ارتباط بین دو نیمکره با موفقیت بیشتری برقرار شده و لذا باعث میشود که تواناییهای کلامی دختران بسیار بالاتر باشد.
دختران در سالهای اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را میآورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش مییابد.
در 7-6 سالگی، هنگامیکه کودکان آموزش جدی را شروع میکنند، از آنجا که در این سنین پسران(به طور مقطعی) از لحاظ ذهنی بین 12- 6 ماه عقبتر از دختران هستند،«هماهنگی حرکتی ظریف» (مانند نگهداشتن مداد یا استفاده از قیچی) در آنها(پسران) دیرتر شکل میگیرد. مطابق با این مساله، اینکه پسران و دختران از 5- 4 سالگی به کودکستان بروند عالی است، زیرا آنها(هم دختران و هم پسران) توانایی اجتماعی را کسب میکنند اما به نظر میرسد که پسران بیشتر از دختران به این آموزشها نیازمند هستند و شاید لازم باشد بنا بر تشخیص والدین و یا مربی، کودکان پسر، مدت زمان بیشتری را در کودکستان سپری کنند .
پسران با دختران متفاوتند
کسانیکه نیمه راست مغزشان پیشرفتهتر است (مانند پسران) از مزایایی نیز برخوردار هستند. پسران علاوه بر آنکه تواناییهای ریاضی بهتری دارند، اهل عمل نیز هستند و اگر با مشکلی برخورد کنند میخواهند آن را برطرف سازند و بنابراین خیلی زودتر از دختران دست به کار می شوند.
از آنجاییکه در پسران نیمه راست مغز هم احساسات و هم فعالیتها را کنترل میکند، بنابراین پسران به احتمال زیاد، زودتر وارد عمل میشوند. در حالیکه در دختران نیمکرههای مغز تخصصیتر کار میکند یعنی نیمکره راست مرکز فعالیتهای ریاضی و نیمکره چپ مرکز تکلم و بیان احساسات است . لذا پسران نیاز به تلاش بیشتری دارند تا به نیمکره چپ خود رجوع کنند و کلماتی برای توضیح احساسات، که در نیمکره راست مغز ثبت میکند، بیابند. در حالیکه دختران در این زمینه موفقترند و در بیان احساسات بسیار بهتر عمل میکنند.
بطور کلی مطالعات دقیق علمی نشان داده است که دختران در سالهای اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را میآورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش مییابد.
دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضاییدختران و پسران به طور متوسط در قلمروهای مختلف هوشی الگوهای عملکرد متفاوتی دارند. در دوران کودکی، دختران در آزمون استاندارد شده توانایی کلامی بهتری نسبت به پسران دارند (خواندن، روانی کلامی، درک کلامی). در دوران دبستان دختران و پسران در حساب یکسان عمل میکنند ولی در دوران دبیرستان پسران در حساب و ریاضیات عملکرد بهتری نسبت به دختران دارند اما این تفاوت درمرحله دانشگاه کاهش می یابد.
اما ذکر این مطلب ضروری است که الگوهای موفقیت برای پسران و دختران (در زمینههای کلامی، غیرکلامی، ریاضی و...) وابسته به قالبهای فرهنگی است که بر اساس آن رفتار مناسب برای دختران و پسران تعیین میشود.
برای مثال کودکان ما از همان دوران کودکی میآموزند که خواندن، هنر، مهارتهای کلامی و ... قالبهای زنانه است و مهارتهای مکانیکی، ورزش و ریاضی از لحاظ اجتماعی مردانه تلقی میشود لذا به نظر می رسد این تفاوتهای میان دو جنس، تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط فرهنگی جوامع نیز قرار گرفته است.
در انتهای باید عنوان شود که قطع نظر از نوع تبیینی که در مورد تفاوت دختران و پسران ارائه شده در حال حاضر ما میدانیم که تفاوتهای بارز و قطعی میان دختران و پسران در چند زمینه محدود وجود دارد. مثلا دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضایی. در عین حال توانایی محاسبات عددی اندکی در پسران پیشرفتهتر از دختران است و از طرف دیگر دختران در انجام حرکات ظریف و همچنین بین احساسات قویتر از پسران عمل می کنند. اما باید توجه داشت که تفاوتهای عنوان شده، غالباً مربوط به میانگینهای جمعیت است و برای قضاوت در مورد یک فرد خاص (یک دختر یا یک پسر) نباید به کار رود. زیرا ما دخترانی داریم که از لحاظ استعداد تجسم فضایی با قویترین پسران مقابله کرده و در عوض پسرانی داریم که در مهارتهای کلامی، از قویترین دختران پیشرفتهترند.
لذا هیچکس نمی تواند ادعا کند که توانایی ذهنی در دختران بالاتر است یا در پسران. بلکه میان این دو جنس تفاوتهایی وجود دارد و این تفاوتها ناشی از برتری یک جنس بر جنس دیگر نیست.
چپتر وان) درس میخونیم چون با سواد بشیم!
ساده ترین جواب میتونه این باشه. تا حالا شده بهش فکر کنید؟ واقعا با درس خوندن با سواد میشیم؟ اصلا سواد یعنی چی؟ شایدم آره.
چپتر توو) درس میخونیم چون یاد بگیریم!
اصولا انسان موجود باهوشیه (نه بابا!) ولی به نظرتون با درس خوندن چیزی یاد میگیریم؟ خوب ممکنه بگید آره یا نه ولی در اصل هیچ فرقی نمیکنه، چون اگه یاد بگیریم هم به دردمون نمیخوره. بهتره سوالم و اینطوری بپرسم: با درس خوندن چیز به درد بخوری یاد میگیریم؟
*برای پاسخ این سوال به کتب خود رجوع کنید.
چپتر تری) درس میخونیم چون بیکاریم!
اصولا اگر درس نخونیم وقتمون خیلی خالی میشه، البته این مورد برای بعضی ها صدق نمیکنه (اگه جزو این بعضیا هستین برین بعدی در غیر این صورت ادامه بدین) برای بعضی ها هم زیادی صدق میکنه (گر جزو اینا هستید هم که موفق باشید)
همین دیگه بخونید که بیکار نباشید.
چپتر فور) نداریم!
همش که من نباید بگم؛ خوب این همه درس خوندین خودتون فکر کنید بگید که حداقل به یه دردی بخوره.
چپتر فایو) درس میخونیم چون مجبوریم، مجبور!
تا حالا فکر کردین اگه درس خوندن اختیاری بود چند نفر درس میخوندن؟ نکردین؟
خوب بکنید دیگه پس این همه درس میخونید واسه چی؟
چپتر سیکس) درس میخونیم چون تفکیک جنسیتی بشیم!
حرفی ندارم ............................................................
چپتر هفت) درس نمیخونیم چون خسته ایم!
اصولا درس خوندن خیلی انرژی صرف میکنه و اینا، من هم به شما توصیه میکنم به جای این همه درس خوندن یکم استراحت کنین.
چپر ایت) درس میخونیم چون کسی بشیم!
همه ما دوست داریم کسی بشیم، یعنی آدم مهمی بشیم. خوب از راه های مختلفی میشه آدم مهمی شد؛ حتی میگن که به تعداد همه آدم ها راه هست برای معروف شدن.
مثلا میشه آدم پولداری بشی، میشه بری تو کار خلاف، میشه مثل بعضیا (خودم و میگم برداشت بد نکنین) یه سری چرت و پرت نوشت داد به مردم، میشه دور کاری کرد و ...
ولی از همه راحت تر و بی دردسر تر و سخت تر درس خوندن.
چپتر ناین) درس میخونیم چون ...
جای خالی را با جملات مناسب پر کنید.