قبایل ماساژت، ساکنین منطقه شرق دریای خزر که کورش کبیر را به قتل رساندند، یورش مغول، تیمور، غوریان، ازبکها و ترکمنها دائما کشور ما را مورد تاخت و تاز قرار می دادند و از غرب، تهاجم اسکندر و عربها و حملات مکرر رومیان و عثمانی ها دائما امنیت سیاسی و اقتصادی ما را تهدید می کردند و در این اواخر نیز بخشهای مهمی از خاک ایران جدا شد مثل قفقاز و گرجستان و ارمنستان و شیروان و قسمت هایی از اراضی شمال شرقی دریای خزر که بنام ورارود خوانده میشد به دست روسها و افغانستان هم به دست انگلستان جدا شدند.
زندگی در چنین منطقه نا امنی ایرانیان را به ساختن ارگ، قلعه، برج و بارو مجبور کرد.
با توجه به تقسیم بندی قلعه های ایران به دو نوع جلگه ای و کوهستانی، مصالح ساختمانی آنها نیز متفاوت است.
طرح اصلی قلعه های جلگه ای مربع و یا مربع مستطیل است که در چهار گوشه آن برج های مدور برای دفاع ساخته شده اند، مصالح این قلعه ها خشت و گل است و به ندرت از آجر و گچ استفاده شده است. بارو (دیوار ضخیم) این قلعه ها، چینه (دیوارهای گلی که آن را بند بند می سازند) است یا با خشت های قطور ساخته شده است، برای استحکام آن قطر و ضخامت بعضی از بارو ها به چهار متر هم می رسید.
اطراف بعضی از این قلعه ها خندق حفر می کردن و برای رسیدن به قلعه از پلهای متحرک بهره می گرفتند.
بعضی از این قلعه ها به دلیل امنیت آنها محل سکونت کشاورزان و روستاییان شد که با گذراندن خیابانی معمولا شمالی و جنوبی و تامین آب آشامیدنی خانه های روستایی در دو طرف خیابان ساخته می شد.
از این قلعه ها می توان به، قلعه هنجن در سر راه نطنز به ابیانه است اشاره کرد که تا این اواخر محل سکونت بوده است.
این قلعه دارای برج و باروی ضخیم بسیار بزرگ بوده است. داخل قلعه کوچه های پر پیچ و خمی داشته است که همه آن ها به گذر اصلی قلعه که به در قلعه منتهی می شود راه دارند.
خانه ها دو طبقه هستند و از طبقه زیرین برای نگهداری دام و یا انبار مواد غذایی و آشپزخانه استفاده می کردند و اتاق های نشیمن در طبقه دوم قرار داشته اند.
از قلعه های مشهور ایران ، قلعه فلک الافلاک در شهر خرم آباد است. این قلعه با وسعت زیاد یکی از قلعه های معروف ایران است که هم اکنون تبدیل به موزه شهر خرم آباد شده است.
مصالح دژهای کوهستانی را معمولا از سنگهای بدون تراش نظیر سنگهای کوه یا رودخانه همراه با گچ غربال شده فراهم می کردند. در زیردست دژهای کوهستانی پرتگاه های عمیقی تعبیه شده است. در قسمت انتهایی برج ها و بعضی مواقع باروها، کنگره هایی ست که مخصوص کمانداران بوده است تا بتوانند از شکاف کنگره ها دشمن را هدف قرار دهند.
در بعضی از دژها و قلعه ها، مانند الموت قزوین، پایین دژ محل سکونت روستاییان بوده است.
دانشمندان بی شماری آمدند و رفتند اما نام «توماس آلوا ادیسون» به عنوان بزرگ ترین مخترع قرن بیستم در تاریخ ثبت شده است.
ادیسون پیش بینی کرده بود قطارهای بخار به کلی منسوخ شده و الکتریسیته به عنوان نیروی محرک اصلی قطارهای قرن 21 جایگزین شود.
این مخترع بزرگ مسافرت هوایی را یکی از راه های رایج سفر در سال 2011 اعلام کرده بود:
«وسایل نقلیه ای که سرعت شان در آسمان به بیش از 200 مایل در ساعت خواهد رسید به انسان ها امکان می دهد صبحانه را در لندن بخورند در پاریس قرارداد تجاریشان را امضا کنند و شام در خانه شان باشند.»
ادیسون در عصری به دنیا آمد که اصلی تری مصالح ساخت و ساز خانه ها چوب بود. او پیشگویی کرده بود که فولاد به شدت ارزان و فراوان می شود و به شکل گسترده در عملیات عمرانی مورد استفاده قرار می گیرد:
« آهن و فولاد به مصالحی قابل حمل و سبک تبدیل می شوند. کودکان قرن21 در گهواره هایی فولادی می خوابند و پدران شان روی صندلی های فولادی می نشینند و مادران شان از تزئیناتی که از آهن ساخته شده اند اما شباهت بسیاری به چوب ماهون یا فندق دارند لذت می برند.»
البته درست نیست که بخواهیم صحبت های یک دانشمند بزرگ را جور دیگری نشان بدهیم اما عین کلمات ادیسون درباره کتاب های آینده این بود:
«کتاب هایی به قطر چهار سانتی متر شامل هزاران صفحه هستند که معادل صدها جلد کتاب می شود».
شاید با کمی اغراق بتوان گفت ادیسون اختراع کتابخوان های الکترونیکی امروزی و رایانه های لوحی مثل «آی- پد» را پیش بینی می کرد اما جالب ترین پیشگویی مخترع لامپ و گرامافون در مورد طلا بود. او باور داشت طلا هرگز ارزش و اعتبارش را از دست نمی دهد:
«طلا سالیان سال به زندگی تجملی اش ادامه می دهد. اما روزی می رسد که شمش های طلا مثل همین سکه های کم ارزش در دسترس همگان باشد.»
پیش از اینکه به فراوانی شمش های طلا اعتراض کنید باید بدانید که سال هاست دستگاه های خودپردازی وجود دارند که به جای پول نقد به مشتریان شمش طلا می دهند.
البته برخی نیز از اساس مخالف این گونه نحوه پرسیدن شده اند زیرا معتقدند "اعتقاد به غیرمتعارف رانندگی کردن زنان" در آن نهفته شده است.
اما فارغ از جنسیت مان و بدون این که بخواهیم وارد کلیشه های جنسیتی بشویم و همه زنان را یک کاسه کنیم و بگویم رانندگی شان از اساس عجیب است و بگوییم مردان رانندگان مسلط تری هستند (هر دو ایده را هنوز هیچ آمار معتبری تایید یا رد نکرده است) باید به برخی از پاسخ های جالب که از سوی روانشناسان و جامعه شناسان و حتی متخصصان اندام های حرکتی انسان به مجله خانوادگی مزبور داده اند اشاره کرد.
اول از همه باید دقت کرد که بر اساس آمار منتشر شده هر ساله بیشتر کشورهای جهان درباره حوادث رانندگی، اکثر تصادف های منجر به خسارت های جانی و مالی از سوی مردان انجام میشود اما با این وجود بیشتر روانشناسان و متخخصان و دانشمندان علوم مختلف اعتقاد دارند که شیوه رانندگی زنان متفاوت و کمی خارج از عرف های شناخته شده برای رانندگی پایه دو است و علت اساسی آن می تواند این باشد که اساسا ماشین های سواری بر اساس اندام های مردان و قدرت عضلات و فاصله چشمان آنها با یکدیگر ساخته شده است تا برای رانندگی زنان.
در واقع می دانید که علمی وجود دارد به نام ارگونومی. هدف اصلی ارگونومی طراحی است. آنهم بصورتی که کار و ابزار با انسان حداکثر تطابق را داشته باشد و در صورت عدم امکان آن، انسان با کار و ابزار تطبیق پیدا کند.
نتایج بکارگیری اصول ارگونومی در محیط های کاری:
- پیشگیری از اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین شاغلین (مانند کمردرد، سندرم تونل کارپال یا درد شدید در مچ دست و ناحیه گردن، درد ناحیه زانو یا آرنج و ...)
- کمک به پیشگیری از حوادث شغلی.
- افزایش میزان رضایت مندی کارکنان.
- کمک به افزایش بهره وری در کار که در نتیجه کمک به افزایش تولید است.
برخی از متخصصان علم ارگونومی معتقدند خودروهای سواری بر اساس فیزیک بدنی مردان ساخته شده است و طبیعی است که ابزاری که برای جنس دیگری طراحی شده بود، برای جنس دیگر مشکل آفرینی کند.
مشخص نیست دقیقا چقدر این نظر درست است اما در هر صورت قابل توجه به نظر می رسد!