هلیکوپتر تهاجمی تایگر جهت استفاده نیروهای نظامی دو کشور فرانسه و آلمان در سه مدل پایه ساخته شده است.که شامل دو نوع ضد تانکHAC (فرانسه)وUHT (آلمان)و یک نوع پشتیبانی رزمی برای فرانسه به نام HAPمی باشد.البته یک مدل باقابلیت شناسایی برای ارتش استرالیا و نوع دیگر بر پایه HAPبرای ارتش اسپانیا نیز تدارک دیده شده است.پروژه طراحی این هلیکوپتر متعلق به یوروکوپتر(یکی از شاخه های فرعیEADS)بوده و ازپیمانکاران اصلی این پروژه می توان به دایملر کرایسلر از آلمان و ماترا از فرانسه و کاسا از اسپانیا اشاره کر.در طراحی و ساخت این هلیکوپترجهت کاهش وزن تقریباً در هشتاد درصد بدنه از مواد کامپوزیتی استفاده شده که سازه اصلی از کولارو ورق های کربن و پانل ها نیز از سازه های لانه زنبوری نومکس با پوسته کربن و کولار ساخته شده اند.کابین خلبان و افسر تسلیحات مجهز به نمایشگرهای رنگی چند منظوره و همچنین نمایشگرHead-Up برای خلبانان بوده و سایت نشانه گیری نصب شده روی کلاه خلبان و افسر تسلیحات نیز از تجهیزات استاندارد است.از تجهیزات ناوبری موجود در کابین خلبان می توان به رادار داپلر،ارتفاع سنج رادیویی و سیستم مکان یابی جهانی اشاره کرد.هلیکوپترهای تایگر با استفاده از دوموتور توربوشفتMTR390 با قدرت 1285 شفت اسب بخار به پرواز در می آیند.
هلیکوپتر ضدتانک تایگر
هر دو نوع تایگر ضدتانکHAC,UHT مجهز به سایت نشانه گیری osiris دوربینIRCCDو مسافت یاب لیزری و همچنین دوربین مادون قرمز نصب شده روی دماغه با زاویه میدان دید سی در چهل هستند.این هلیکوپتر می تواند چهار موشک هوابه هوای (میسترال یا استینگر)را با خودحمل کند که موشک های میسترال با سرجنگی 3کیلوگرمی بردی برابر 6کیلومترواستینگر با سرجنگی یک کیلوگرمی بردی برابر 5 کیلومتر دارد.در ماءموریت های ضدتانک مهمترین اسلحه تایگر موشک اروپاییHOT3یا موشک تریگات بوده که در هر لحظه فقط یک اسلحه می تواند فعال باشد.برد موشک تریگات برابر 500 تا 5000 متر است در حالی که برد موشک تریگات در حدود 4000 متر می باشد.تایگرهای سفارشی ارتش استرالیا به موشک های هلفایر و راکت های 70
میلیمتری مجهز خواهند شد.
هلیکوپتر پشتیبانی رزمی تایگر
نوع پشتیبانی رزمی هلیکوپتر تایگر مجهز به یک توپ 30 میلیمتری با نواخت 750تیر در دقیقه برای درگیری های نزدیک و راکتهای 68 میلیمتری بود ه و همچنین جهت مقابله با تهدیدهای هوایی توانایی شلیک موشک های هوا به هوای میسترال را دارد.این هلیکوپتر دارای سایت نشانه گیریStrixنصب شده درسقف با پایدارکننده ژیروسکوپی علاوه بر انواع دوربین های مادون قرمز ومسافت یاب لیزری مجهز به سایت نشانه گیری اپتیکی نیز است.اولین پرواز هلیکوپتر تایگر در سال 1991 انجام گرفت و تولید سری آن نیز از سال 2002 شروع شده است.فرانسه و آلمان هرکدام80 فروند سفارش داده اند که تحویل آنها از اواخر سال 2004 شروع شده است.
در آستانه میلاد منجی عالم بشریت و در تداوم دستاوردهای نظامی کشور جت جنگنده صاعقه با اجرای موفق پرواز عملیاتی به ناوگان هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست.
به گزارش فارس، جت جنگنده صاعقه صبح امروز، چهارشنبه با اجرای موفق پروازهای عملیاتی و شلیک راکتهای هوا به زمین در پنجمین مرحله از رزمایش بزرگ ضربت ذوالفقار رسماً به ناوگان هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش پیوست.
سرتیپ دوم خلبان جواد محمدیان سخنگوی رزمایش ضربت ذوالفقار در گفتوگو با خبرنگاران، ویژگی مهم جنگنده صاعقه را پشتیبانی نزدیک هوایی اعلام کرد و افزود: این جت جنگنده با دستان پر توان متخصصان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و ساخته شده است.
سخنگوی رزمایش با بیان قابلیت این جنگنده در حمل و شلیک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با سیستم رادار پیشرفته خاطرنشان کرد: این جت در طول سالهای گذشته با دهها سورتی پرواز آزمایشی، مراحل مختلف پرواز را با موفقت پشت سر گذاشته است.
وی تصریح کرد: توانایی این جنگنده امروز در یک پرواز عملیاتی ضمن استفاده از انواع مهمات جنگی در رزمایش بزرگ هوایی ضربت ذوالفقار به اثبات رسید.
امیر سرلشکر عطاء الله صالحی فرمانده کل ارتش جمهوی اسلامی ایران که بر پروازهای عملیاتی جنگنده بمب افکن صاعقه نظارت داشت این موفقیت را حاصل ایمان به خدا و اتکا به توانمندیهای داخلی عنوان کرد و افزود: تحریم جمهوری اسلامی ایران نه تنها موجب رکود در صحنههای خودکفایی کشور نشد، بلکه ما را به سوی خود اتکائی و خودباوری در زمینه نیازمندیهای تسلیحاتی سوق داد.
صالحی افزود: طراحی، تولید و عملیاتی شدن این جنگنده یکی از صدها دستاورد ارتش جمهوری اسلامی ایران در زمینه تولید،تهیه و تحقیقات نظامی است.
تمام چیزهایی که در مورد آن گفته میشود و حتی اسمی که برای آن انتخاب شده است، همگی بر پایه حدسیات و مشاهدات غیر علمی افراد مختلفی است که اطلاعات ناقصی از این پرنده ناشناس یا به قول متجددان X دارند که به صورت قطعی نمیتوان این گفتهها را تایید یا رد کرد.
اما «آئورورا» چیست؟ اولین بار در سال 1986 در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا یک درخواست یک خطی دیده میشد که زیر این برگه نوشته شده بود «آئورورا» و برای آن معادل 2 /272 میلیارد دلار بودجه درخواست شده بود که نشان از اهمیت و عظمت این طرح میداد.
بعدها در سال 1994 بن ریچارد یکی از صاحبنظران صنعت هوایی آمریکا اعلام داشت که این نام، اسم رمزی بود برای طرحATB.
ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معنای بمب افکن با فناوری پیشرفته است که شرکت نورثروپ (Northrop) و به پیشنهاد لاکهید (Lockheed) در اواخر سال 1981 میلادی آن را در مناقصه ای در وزارت دفاع آمریکا برنده شدند که B-2 ملقب به اسپریت به معنای «شبح» نتیجه این طرح بود. از آن جا که هنوز همB-2 جانشین خاصی پیدا نکرده است نمیتوان آئورورا را یک ATB و در نتیجه جانشین B-2دانست.
اما یکی دیگر از احتمالاتی که توسط متخصصان صنایع هوایی آمریکا در مورد این پرنده ناشناس میدهند این است که این هواپیما در واقع جایگزینی برای هواپیمایSR-71 باشد و به همین دلیل آن راSR-91 هم نامیدهاند.
از دیگر نامهای مستعاری که برای این پرنده ناشناس استفاده شده است میتوان بهXR-7 اشاره کرد که گمان برده میشد فاز دوم طرحی باشد که فاز یکم آنSR-75 بود.
سنیورسیتیزن نام دیگری است که «پرنده اکس» را با آن هم میشناسند. سنیور کلمهای است که در بیشتر هواپیماهای طبقه بندی شده ارتش آمریکا استفاده شده است. برای نمونه نام طبقهبندی شدهU-2 ملقب به( Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و یا نام طبقهبندی شده F-117، Seniar Trend بود.
متخصصان بر این باورند که آئورورا بعدها به سنیورسیتیزن تغییر نام داد. از آن جا که «پرنده اکس» را جایگزینی برای SR-71 میدانند و میتوان احتمال داد این نام بهترین گزینه برای پرنده اکس است. چون هر دوی این نامها یک حرکت آرام بدون بالا و پایین را به ذهن متبادر میکنند و جایگزینSR-71 نمیتواند حرکتی جز این نوع داشته باشد.
پرنده ناشناس را با نام «پدربزرگ» هم میشناسند که ریشه این یکی نامشخص است. اما نامی که از دیگر نامها متداولتر است همان آئورورا است. ولی آئورورا چیست؟ آئورورا در تاریخ اساطیری یونان باستان جایگاه ویژهای دارد. او الهه «سپیده سحری» است که ستارگان را خلق کرده و آنها را در شب چید.
نام پرنده اکس هرچه که باشد، شناخته شدهترین طرح طبقهبندی شده ارتش آمریکاست. حالا با این توصیفاتی که در مورد نام پرنده اکس دانستید، بد نیست کمی هم از پیشینه مجهول آئورورا بدانید. همان طور که در بالا هم گفته شد اولین بار آئورورا در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا دیده شد.
ردیفی که آن در آن قرار داشت بعد از طرحهای SR-71 وU-2 بود. در سال 1986 میلادی دولت آمریکا بسیاری از زمینهای فوق سری اطراف دریاچه گروم در صحرای نوادا (Nevada) را با استحکامات غیر قابل نفوذ محصور کرد. از آن سال به بعد بسیاری از تأسیسات مدرن و غیر قابل نفوذ درون این حصار ساخته شده و هنوز هم این پایگاه در حال تکمیل شدن است.
حتی برای غیر قابل نفوذ کردن آن زمینهای اطراف پایگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. این در حالی است که دولت آمریکا وجود چنین پایگاهی در صحرای نوادا را به شدت تکذیب میکند.
احتمال داده میشود این پایگاه به اندازه غیر معمول باند پروازی آن (که نمیتوان این گفته را هم تایید کرد چون حدس زده میشود با توجه به اندازههای پایگاه باند پروازی آن تقریباً چهار برابر باندهای پرواز معمول باشد) محلی باشد برای پرواز و فرود آئورورا.
در سال 1988 روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده روی یک هواپیمای مقدماتی که میتواند به سرعت شش ماخ دست یابد کار میکند.در فاصله ژوئن سال 1991 تا ژوئن سال بعد، در کالیفرنیای جنوبی غرشهایی شنیده میشد که مربوط به هیچ هواپیمای شناخته شدهای نبود. این غرشها به قدری بلند بودند که حتی زلزله نگارهای مرکز ژئوفیزیک آمریکا هم آنها را ثبت کردند.
این غرشها را حتی از غرش هنگام فرود شاتلها هم وحشتناکتر توصیف میکردند. این غرشها به سمت شمال شرق روی لسآنجلس و صحرای(Mojave) امتداد مییافت؛ به مناطقی که پایگاه هوایی نلیس و پایگاه گروم لیک در آنها وجود داشت.
اما یکی از مواردی که سری بودن و ناشناخته بودن این پرنده را به شدت تایید میکند مربوط میشود به فوریه 1992. در این تاریخ یکی از مسئولان کنترل ترافیک هوایی نیروی هوایی سلطنتی انگلستان(RAF) در اسکاتلند، علامتی راداری را در پایگاه هوایی مکریهانش(Machrihans) مشاهده کرده بود که در فاصله بسیار کوتاهی به سرعت سه ماخ دست یافته بود و هنگامی که با پایگاه مذکور تماس گرفته بود و علت این علامت را پرسیده بود، به وی گفته بودند که موضوع را فراموش کند.
اینها، تنها مواردی نبودند که مربوط به پرنده اکس میشدند بلکه دهها مورد دیگر وجود دارد که در آمریکا و انگلستان گزارش و همگی به گونهای با پرسش بی پاسخی مواجه شدهاند، پرسشی که مربوط به پرندهای سریع و غران میشده است. تنها هنگامی میتوان به راز این پرسش پی برد که نیروی هوایی آمریکا خود پرده از آن بردارد.
اما تنها چیزی که به یقین در مورد آئورورا میتوان گفت این است که آئورورا یک پرنده هایپرسونیک (ابر صوت که سرعتهای بیشتر از 5 ماخ دارند) است. اما اولین هواپیماهای هایپرسونیک کی ساخته شده است؟
تا سال 1965 میلادی سریعترین هواپیماها دو هزار مایل بر ساعت سرعت داشتند در صورتی که در سال 1945 تنها چند هواپیما می توانستند به سرعت 500 مایل بر ساعت دست یابند. پس گام منطقی دیگر، ساختن هواپیماهایی بود که دیوار صوتی را بشکنند.
با شکسته شدن دیوار صوتی توسط جتهای جنگنده که توسط شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا ساخته میشدند، اولین گامها برای ساختن پرندههای هایپرسونیک برداشته شد.
لازمه رسیدن به سرعت بسیار بالا داشتن موتور بسیار پیشرفته و مهمتر از آن بدنهای است که طاقت سرعت یک مایل بر ثانیه معادل 3600 مایل بر ساعت یا همان 4/5 ماخ داشته باشد. از این جا میتوان به ساختار بسیار پیچیده آئورورا پی برد. از اولین هواپیماهای هایپرسونیک میتوان به X-15 وFDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهید مارتین ساخته شدهاند.
در مورد آئورورا اطلاعات مختصری هم وجود دارد که بیشتر بر پایه حدسیات است و از سوی منابع خاصی تایید نشدهاند. اما واقعی به نظر میرسند. بیشینه سرعت این پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است.
طول آن در حدود 110 فوت (5/33 متر) و طول دو سر بال آن که کاملاً به صورت مثلث است حدود 60 فوت(2/18 متر) است. این هواپیما احتمال سقف پروازی در حدود 150 هزار فوت (4/28 مایل) یا بیشتر دارد. در مورد موتور این هواپیما نمیتوان به نظر واحدی رسید.
با توجه به گفتههای شاهدان مختلف در آمریکا و انگلیس چندین نوع موتور مختلف میتواند در این پرنده به کار گرفته شده باشد.
مثلاً بر پایه چیزی که شاهدان در کالیفرنیا گفتهاند، میتوان احتمال داد که از یک موتور رم جت سیکلی متان سوز که تغییرات بسیار زیادی در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نیروی پیش رانش این هواپیما چهار نظریه وجود دارد که مختصراً آنها را به شما معرفی میکنم.
اولین نظریه PWDE است. این کلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. این موتور شیوه کار بسیار پیشرفته و پیچیدهای دارد. در این روش هیدروژن و یا متان مایع بر روی بدنه تزریق میشوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار میگیرد.
دومین نظریه Ramjet است.
این مورد همان موتور رم جت سیکلی متان سوز است که در بالا گفته شد. رم جتها در حالت عادی میتوانند سرعت 6-4 ماخ را به دست آورند. اما این سیستم در آئورورا دچار تغییراتی شده است که میتواند سرعت 8-5 ماخ را به دست آورد.
نظریه سوم سیستم Rulsejet معمولی است. در این حالت هوا از جلو توسط موتور مکیده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پیش رانش هواپیما میشود.
نظریه چهارم هم Turbo Rochetjet است. در این مورد اطلاعات خاصی در دست نیست و صرفاً یک نظریه است. اما هنوز هم با همه این توصیفات نمیتوان گفت که حتی آئورورا وجود خارجی دارد یا نه، شاید همه آن چیزهایی که شاهدان در جاهای مختلف دیدهاند مربوط به چندین هواپیما میشده است که هیچ ربطی به هم نداشته باشند و مسئولان نظامی آمریکا با پاسخ ندادن به ابهامات پیش آمده، میخواهند وجههای اساطیری به طرحهای خود بدهند.
مشاهده موثق آئورورا
گزارشی که آئورورا را به واقعیت بیشتر نزدیک کرد در آگوست 1989 توسط کریس گیبسون که یک مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روی یک طرح نفتی در دریای شمالی کار میکرد که ناگهان چند هواپیما را مشاهده کرد که از روی سر او در فاصلهای نه چندان بالا گذشتند.
او که در تشخیص هواپیماها یک حرفهای به شمار میرود توانست یک تانکر سوختKC-130 و دو F-111 را تشخیص بدهد، اما هواپیمای چهارم را فقط توانست یک مثلث کامل توصیف کند.
او این مثلث را کمی بزرگ تر از F-111 و دارای زوایای 75 درجه و به رنگ کاملاً سیاه توصیف کرد که هیچ کدام از جزییات آن قابل دیدن نبودند و ظاهراً از تانکر KC-130 سوخت دریافت میکرده است.
کمی بعد یکی از مجلات صنایع هوایی آمریکا گفتههای اشخاصی را چاپ کرده بود که نیمه شبها صدای بسیار بلند تیک آف هواپیمایی را در پایگاه هوایی ادوارد شنیده بودند.