آیا می دانستید...
- شرکتی در تایوان بشقابهای قابل خوردن از گندم تولید میکند.
- موز حاوی ماده شیمیایی طبیعی است که فرد را خوشحال میکند.
- پوست بادام هندی دارای روغنی است که برای پوست بسیار آزاردهنده است.
- پرطرفدارترین تنقلات در آمریکا، چیپس است.
- کوکاکولا اولین نوشیدنی است که در فضا مصرف شد.
- هر 28 گرم شکلات شیری حاوی 6 میلی گرم کافئین است.
- افراد سیگاری نسبت به غیر سیگاریها، قند بیشتری مصرف میکنند.
- باکتری عامل پوسیدگی دندان، آکنه، سل و جذام از طریق مصرف بادام هندی قابل درمان است.
- در جهان مرگ و میر افراد به علت افتادن نارگیل روی سر نسبت به حمله کوسه به انسان بیشتر است. سالانه حدود 150نفر بر اثر این حادثه جان خود را از دست میدهند.
- هر درخت قهوه، سالانه حدود نیم کیلو گرم قهوه تولید میکند.
- گاهی از عسل برای تهیه مخلوط ضدیخ استفاده میشود.
- با قرار دادن کاسه حاوی سرکه سیب در قسمتهای مختلف خانه، میتوان بوی نامطبوع را از بین برد.
بدن انسان ماشین پیچیده و عجیب غریبی است پر از مایعات که حرکت می کند، مواد شیمیایی را با هم ترکیب می کند و همه چیز از خاطرات گرفته تا مایع مخاطی تولید می کند. به احتمال زیاد در طول سال های تحصیل و از طریق رسانه ها، کتاب ها و منابع مختلف، اطلاعات زیادی در مورد بدن خود به دست آورده اید. اما هنوز نکات فراوانی هست که احتمالا در مورد بدن خودتان نمی دانید. لایوساینس برخی از رازهای زیبا و پیچیده بدن انسان را منتشر کرده که شاید در بین آن ها نکات عجیبی بیابید که تا به حال تصورش را هم نمی کردید!
1. رنگ پوست شما را 4 لایه رنگی می سازد
همه پوست ها، جدا از رنگی که دارند، به خودی خود کرم مایل به سفید هستند. در نزدیکی سطح پوست، وجود رگ های خونی طیفی از رنگ قرمز به رنگ پوست اضافه می کند. همچنین نوعی رنگدانه زرد رنگ سایه زردی به رنگ پوست می افزاید. در نهایت، ماده ای به نام ملانین، در واکنش به میزان تابش فرابنفشی که بدان می تابد، طیف قهوه ای رنگی به پوست می دهد که در بیشترین حالت به سیاهی می زند. ترکیب این 4 رنگ، در نهایت رنگ پوست تمام افراد روی زمین را تشکیل می دهد.
2. دنیا می تواند با شما بخندد
احتمالا شنیده اید که خمیازه مسری است. امتحان کنید، وقتی خمیازه می کشید دقت کنید ببینید اطرافیانتان چه طور شروع به خمیازه کشیدن می کنند! مطالعات جدید نشان می دهد که خنده هم رفتار تقلیدی را در انسان برمی انگیزد. در واقع وقتی صدای خنده را می شنویم، ناحیه خاصی از مغز که با حرکات چهره در ارتباط است تحریک می شود. تقلید نقش مهمی در تعاملات اجتماعی انسان ها دارد. رفتارهایی مانند عطسه، خنده، گریه و خمیازه راه هایی برای ایجاد ارتباطات اجتماعی قوی درون یک گروه محسوب می شوند.
3. مغز بزرگ جای دندان ها را کم کرده است
تکامل کامل نیست. اگر بود، احتمالا به جای این که از دست دندان های عقل بنالیم، الان ما بال داشتیم. گاهی برخی ویژگی های به درد نخور فقط به این دلیل که زیاد باعث آسیب نمی شوند، در طول تکامل با یک گونه می مانند. البته کاربرد دندان های عقل همیشه کسب درآمد بالا برای جراحان فک و دهان نبوده، بلکه در گذشته به عنوان سری سوم دندان های آسیاب برای جویدن گوشت به کار می رفت. اما وقتی مغز در انسان بزرگ تر شد، ساختار استخوان های آرواره تغییر کرد و در نتیجه ما ماندیم و دهانی که جای کمی دارد و مخارج دندان پزشکی که کم هم نیست!
4. مژک ها مایع مخاطی را جابه جا می کنند
اغلب سلول های بدن ما اندامک های ریز مو مانندی دارند که مژک نامیده می شوند. این مژک های بسیار ریز، در عملکردهای بسیاری در بدن نقش مهمی بازی می کنند، از گوارش گرفته تا شنوایی. درون بینی، مژک ها کمک می کنند که مایع مخاطی به طرف حلق برود و شما بتوانید راحت نفس بکشید. اما وقتی هوا سرد باشد، این کار سخت تر می شود و در نتیجه مایع مخاطی بینی بر می گردد و شما دچار آبریزش می شوید. همچنین اگر درون بینی به دلایلی مانند حساسیت یا سرماخوردگی و مانند آن ورم کرده باشد، یا این که مایع مخاطی بینی غلیظ شده باشد، مشکل مشابهی به وجود می آید و مژک ها نمی توانند کار خود را به خوبی انجام بدهند.
5. بلوغ ساختار مغز را تغییر می دهد
همه ما می دانیم که با بلوغ و تغییرات هورمونی، بدن به رسش لازم برای تولید مثل می رسد. اما چرا سن نوجوانی این قدر با رفتارهای غیرقابل تحمل و خلق آزاردهنده و ناخوشایند همراه است؟ در واقع نوجوان ها تقصیری ندارند. هورمون هایی که در دوران بلوغ در بدن تولید می شوند، از جمله تستوسترون، در واقع روی رشد سلول های مغزی هم تاثیر می گذارند و تغییراتی که بدین ترتیب در ساختار مغز به وجود می آید، نتایج رفتاری متعددی را به همراه دارد. بنابراین در این زمان باید انتظار هیجان های ناخوشایند، بی علاقگی و بی تفاوتی و نیز مهارت های تصمیم گیری ضعیف را داشته باشید، در حالی که برخی نواحی قشر پیشانی مغز در حال رشد و رسش هستند.
6. هزاران تخمک در بدن زن بدون استفاده از بین می رود
وقتی زن ها به دهه 40 یا 50 سالگی می رسند، چرخه عادت ماهیانه که سطوح هورمونی بدن او را کنترل می کرده و نیز تخمک ها را برای تلقیح آماده می ساخته، متوقف می شود. تخمدان ها استروژن کم و کم تری تولید می کنند که این امر تغییرات جسمانی و هیجانی در بدن زن ایجاد می کند. از این به بعد، فولیکول های تخمک دیگر مانند سابق نمی توانند آزاد شده و رشد کنند. یک دختر نوجوان به طور میانگین حدود 34 هزار فولیکول تخمک رشد نیافته در بدن خود دارد. اگر به طور متوسط در نظر بگیریم که در طول زندگی او، هر ماه یکی از این فولیکول ها کامل شده و آماده تلقیح شود، در مجموع حدود 350 عدد از این فولیکول ها مورد استفاده قرار می گیرند. با رسیدن به یائسگی، بقیه فولیکول ها رو به زوال می گذارند. وقتی دیگر هیچ احتمال بارداری در بین نباشد، مغز رهاسازی تخمک را متوقف می کند.
7. بیشتر غذایی که می خورید صرف فکر کردن می شود
با این که مغز فقط 2 درصد از وزن بدن ما را تشکیل می دهد، حدود 20 درصد از اکسیژن و کالری بدن را مصرف می کند. برای این که منابع لازم به خوبی و به اندازه کافی به مغز برسند، سه سرخرگ بزرگ مغزی دائم در حال پمپ کردن اکسیژن به مغز هستند. هر گونه انسداد یا پارگی در هر یک از آن ها، باعث می شود انرژی لازم به سلول های عصبی مغز نرسد و عملکرد مغز در ناحیه ای که با کمبود کالری و اکسیژن مواجه شده مختل شود. این یک ضربه یا حتی سکته مغزی است.
8. استخوان ها می شکنند تا به ماهیچه ها و سلول های عصبی کلسیم برسد
استخوان های بدن ما علاوه بر این که ما را سر پا نگه می دارند و امکان حرکت به ما می دهند، یک فعالیت مهم دیگر را هم بر عهده دارند: آن ها سطح کلسیم را در بدن تنظیم می کنند. بخش عمده ای از استخوان ها از فسفر و کلسیم تشکیل شده است. کلسیم ماده ای است که برای عملکرد ماهیچه ها و سلول های عصبی هم مورد نیاز است. وقتی میزان کلسیم بدن کم شود، هورمون های خاصی آزاد می شوند که باعث شکستن استخوان ها می شوند تا مقدار کلسیم در بدن بالاتر برود و به ماهیچه ها و سلول های عصبی برسد. این وضع تا زمانی که کلسیم بدن از طریق دیگری مانند تغذیه به حد طبیعی برسد متوقف نمی شود.
9. حالت بدن روی حافظه تاثیر می گذارد
خاطرات ما تا حد زیادی به حواس ما وابسته هستند. گاهی یک بو یا یک صدا می تواند هر یک از ما را به زمانی دور در کودکی برگرداند. به احتمال زیاد شما هم بارها این یادآوری به واسطه یک حس را تجربه کرده اید. گاهی این تداعی کاملا روشن و واضح است اما گاهی مرموز است و فقط می دانیم که به خاطره ای مربوط است، اما نمی توانیم به یاد بیاوریم که دقیقا آن خاطره چه بوده و به چه زمانی مربوط است. مطالعات جدید نشان می دهند که حافظه ما به حالت بدنمان هم وابسته است. بنابراین، این بار که سعی کردید خاطره ای را به یاد بیاورید که دور از ذهن به نظر می آید، سعی کنید بدنتان را در همان حالت قرار بدهید و به حافظه تان برای یادآوری کمک کنید!
10. در شکمتان اسیدی خورنده و خطرناک حمل می کنید
وقتی می خواهید سوار هواپیما بشوید، همه مایعات را باید کنار بگذارید، اما مایعی خطرناک همراه شما است که هیچ بخش امنیتی نمی تواند آن را از شما بگیرد: اسید هیدروکلریک! درون بخشی از سیستم گوارش انسان یعنی همان معده، مایعی خطرناک و خورنده به نام اسید هیدروکلریک ترشح می شود. در صنعت از این اسید برای خوراندن فلزات استفاده می شود. این اسید می توانند روی فولاد اثر بگذارد، اما جای نگرانی نیست، مایع مخاطی درون سیستم گوارش به خوبی آن را می پوشاند تا این مایع سمی به بافت بدن شما آسیبی نرساند و فقط غذایی را که خورده اید هضم کند.
بیشترین سرعت دویدن یک انسان چقدر است؟
شاید تا چند سال دیگر، فدراسیون جهانی دو و میدانی مجبور شود مسابقات دوی سرعت را برای همیشه لغو کند؛ چرا؟ چون ورزشکاران تنها یک دهم ثانیه با حد نهایت سرعت انسان فاصله دارند.
یک انسان در سریع ترین حالت نمی تواند 100 متر را در 9 ثانیه طی کند. در حال حاضر، رکورد جهانی مسابقات دوی سرعت در اختیار اوساین بولت است که یکصد متر را در 9?58 ثانیه طی کرده و کافی است کمی بیشتر تلاش کند تا سریع ترین مرد تمام تاریخ لقب بگیرد.
حالا این عدد 9?58 ثانیه از کجا آمده؟ سرعت یک دونده به نسبت قدرت و وزن او بستگی دارد. اگر ورزشکار ریزنقش باشد، وزن کمتری دارد و سریعتر شتاب می گیرد؛ اما دست و پاهایش کوچکتر است و این به نفع سرعت نیست. اگر بدن حجیم تری داشته باشد، دست و پاهایش بلندتر است و سرعتش هم بالطبع بیشتر می شود؛ اما به انرژی و قدرت بیشتری نیاز خواهد داشت. در عین حال نقطه ای بینابین وجود دارد که همه این عوامل به بهترین یکنواختی با یکدیگر می رسند و در همین حالت است که حد نهایی سرعت به دست می آید.
چند ثانیه می توان در شرایط خلأ دوام آورد؟
متاسفانه پاسخ دقیقی برای این پرسش وجود ندارد. در سال 1971 سه کیهان نورد روسی فضاپیمای سایوز 11 در حال بازگشت به زمین بودند که در ارتفاع 168 کیلومتری از سطح زمین، دریچه کنترل فشار کابین دچار نقص فنی شد و برای 11 دقیقه و 40 ثانیه، فشار داخل کابین به صفر رسید. بررس مشخص کرد که فضانوردان طی 30 تا 40 ثانیه اول فشار، به دلیل افت شـدید اکسیژن در بافت های مغز، جان سپردند. دلیلش هم ساده است؛ برای انتقال اکسیژن به بافت های مغزی، هم باید اکسیژن وجود داشته باشد و هم فشار هوا!
البته اگر شرایط خلأ برای زمان محدودتری اتفاق بیفتد، می توان جان سالم به در برد. در سال 1966 یکی از مهندسان ناسا مشغول آزمایش یک لباس فضایی در اتاقک خلأ بود که ناگهان فشار اتاق به شرایط مشابه ارتفاع 36?5 کیلومتری تغییر کرد و عملا به صفر رسید! هرچند دیگر افراد، خیلی زود عکس العمل نشان دادند و فشار را در کمتر از 30 ثانیه به حالت عادی برگرداندند، اما این مهندس بعد از 12 تا 15 ثانیه از هوش رفت و 27 ثانیه بعد به هوش آمد. فکر می کنید آخرین چیزی که یادش مانده بود، چه بود؟ اینکه بزاق دهانش به جوش آمده بود!
با کاهش فشار هوای خارجی، حباب های گاز در خون تشکیل می شوند و طی چند دقیقه به ریه ها آسیب می رسانند. بعد از آن خون درون رگ های بدن به جوش می آید، چرا که در نبود فشار هوا، مایعات به سرعت تبخیر می شوند. بعد از چند ساعت گاز نیتروژن محلول در خون آزاد می شود و به شبکه عصبی انسان آسیب می زند. اگر فشار هوا ناگهان به صفر برسد، هوای محبوس در ریه آنقدر سریع منبسط می شود که می تواند طی چند ثانیه، ریه را بترکاند. اما اگر تحت شرایط ویژه پزشکی و به آرامی در معرض شرایط نزدیک به خلأ قرار بگیرید، می توان تا یک دقیقه هم در معرض آن ماند و آسیب ندید.
گنجایش مغز انسان چقدر است؟
فکر می کنید مغز انسان چه حجمی از ا طلاعات را می تواند در خود جای دهد؟ رکورد حافظه در دست یک فرد چینی است که پنج سال پیش توانست 67?890 رقم عدد پی رابه ترتیب و از حفظ بنویسد اما دانشمندان معتقدند ظرفیت مغز ما بی انتهاست. در دهه 198، توماس لندور در تحقیقی به این نتیجه رسید که یک انسان بزرگسال در طول عمر خود 125 مگابایت اطلاعات متنی و تصویری را در ذهنش ذخیره می کند که معادل 100 جلد کتاب قطور است اما چطور می توان اطلاعاتی مثل چند هزار رقم عدد پی را به ذهن سپرد؟
روش استاندارد این کار، این است که به هر عدد چهار رقمی، از 0000 تا 9999، یک شیء یا فرد را نسبت بدهید. وقتی این کار را به دقت انجام دادید، یک رشته از ا عداد به مجموعه ای از ا فراد و اشیاء تبدیل می شود و می توانید با آن یک داستان بسازید. به خاطر سپردن دقیق یک داستان به مراتب ساده تر از حفظ کردن یک عالمه عدد و رقم است!
تا کجا می شود سرما را تحمل کرد؟
اگر خاستگاه انسا ن ها به جای آفریقا، قطب شمال بود؛ این موجود دوپا خیلی راحت می توانست دماهای پایین تر را هم تحمل کند؛ اما چه کنیم که بدن انسان بعد از گذشت این چندصدهزار سال، هنوز هم به گرمای آفریقا عادت دارد. انسان یک موجود خونگرم است، یعنی برای آنکه فعالیت های زیستی بدن بدون مشکل انجام شود، دمای بدن باید حدود 37?5 درجه سانتی گراد باقی بماند. اما وقتی در محیط سردی قرار بگیریم، بدن شروع به لرزیدن می کند و جریان خون به نقاط انتهایی رگ ها قطع می شود.
اگر دمای درونی بدن دو درجه سانتیگراد پایین تر بیاید، سرمازدگی به سراغ آدم می آید؛ سطح هشیاری کاهش می یابد و ضربان قلب ضعیف می شود تا وقتی دمای درون بدن به 24 درجه سانتیگراد برسد که قلب از کار می افتد و انسان می میرد. البته رکورد تحمل سرما مربوط به خانمی به نام آنا بگنهام است که 80 دقیقه در مخلوطی از آب و یخ گیرکرده بود و دمای بدنش تا 13?7 درجه سانتیگراد افت کرده بود. اما شانس با او همراه بود که به رغم آنکه تنفس و ضربان قلبش در این دمای بسیار پایین قطع شده بود، اما مغز او هم به حداقل فعالیت رسیده بود و از آنجا که به اکسیژن زیادی نیاز نداشت، توانست دوام بیاورد و زنده بماند.
بدون آب و غذا هم می شود زنده ماند؟
خیلی ها فکر می کنند اگر مصرف روزانه آب و غذا قطع شود، آدم تا جایی که ذخیره چربی، کربوهیدرات و پروتئین داشته باشد، می تواند به زندگی ادامه دهد؛ اما این درست نیست! چون برای مصرف چربی نیاز به ویتامین هست و این ویتامین جز از راه غذا به بدن نمی رسد! بنابراین یک آدم چاق فقط برای یکی دو هفته می تواند زنده بماند و بعد در حالی که هنوز چاق است، می میرد!
تنها چند روز آب نیاشامیدن هم کافی است تا فرد بمیرد! اما اگر فقط آب و ویتامین به بدن برسد و
هیچ غذای دیگری خورده نشود، می توان تا یک سال هم زنده ماند. در روزگاران قدیم از همین روش برای رژیم غذایی استفاده می شد که البته به دلیل عوارض جانبی متعدد، این روش منسوخ شد.
تا چه مدت می شود نخوابید؟
بدن انسان نیازهای فراوانی دارد که عدم تامین آنها به مرگ منجر می شود. یکی از آنها خوابیدن است که برای زنده ماندن ضروری است، اما آیا می دانستید بی خوابی زودتر از بی غذایی باعث مرگ انسان می شود!؟ فکر می کنید رکورددار بیدار ماندن چه کسی است و برای چه مدت بیدار مانده است؟
چنان که نیوساینتیست منتشر کرده، رندی گاردنر، پسر 17 ساله اهل سن دیه گو، در روز 28 دسامبر 1963 ساعت 6 صبح از خواب بیدار شده و تا صبح روز 8 ژانویه 1964 نخوابیده است، یعنی 11 روز کامل بیداری! 264 ساعت بیداری گاردنر هنوز هم رکورد علمی نخوابیدن حساب می شود که رکورد 260 ساعتی قبل از خود را شکست. گزارش بیداری گاردنر را پژوهشگری به نام ویلیام دمنت از دانشگاه استنفورد نوشته است. جالب است بدانید که این پژوهشگر سه روز آخر را پا به پای گاردنر بیدار ماند.
اما در این مدت برای گاردنر چه اتفاقی افتاد؟ او نوسانات خلقی را تجربه می کرد، در حافظه و توجه مشکل داشت، هماهنگی عملکردی نداشت، گفتارش با خطا همراه بود و حتی دچار توهم شده بود. او بعد از 11 روز بیداری، 14 ساعت خوابید. بر اساس گزارش دمنت، گاردنر هیچ دارویی مصرف نکرده بوده است، اما افرادی اطرافش بوده اند که او را بیدار نگه می داشتند. در غیر این صورت، بعد از 36 ساعت نخوابیدن، بیداری سخت می شود و بعد از 48 ساعت تقریبا دیگر نمی توان بیدار ماند.
باید بدانید حتی در این شرایط هم، احتمال زیادی دارد که برای چند ثانیه، بدون این که متوجه شده باشید یا حتی چشم هایتان را بسته باشید، خوابیده باشید. به این پدیده میکروخواب می گویند.
کسی نمی داند که گاردنر چه قدر میکروخواب داشته است. اما مشخص است که بی خوابی می تواند منجر به مرگ شود. موش هایی که بیدار نگه داشته شدند، بعد از 2 هفته مردند، در حالی که موش هایی که گرسنه نگه داشته شدند، بیشتر از این زنده ماندند!
هیچ سندی مبنی بر بیدار نگه داشتن انسان تا مرگ وجود ندارد. اما نوعی اختلال بی خوابی به نام بی خوابی خانوادگی مرگ آور وجود دارد که در آن بیماران توانایی خود برای خوابیدن را از دست می دهند. این بیماران تا 3 ماه بیشتر زنده نمی مانند.
بدن انسان تا چه شتابی را تحمل می کند؟
تجربه سواری روی ترن هوایی تجربه عجیبی است، دلیلش هم این است که شتاب حرکت در آنجا زیاد است. حداکثر شتابی که مسافران ترن هوایی تجربه می کنند، پنج برابر شتاب گرانش در سطح زمین است. بیشتر از این مقدار خطرناک است، زیرا می تواند به بیهوشی مسافران منجر شود. اما نه تنها مقدار شتاب که جهت قرار گرفتن بدن هم تاثیرگذار است. اگر به حالت ایستاده باشید، این شتاب موجب می شود خون به سوی پا رانده شود و با کاهش مقدار خون در مغز، خطر بیهوشی افزایش پیدا کند. پنج تا 10 ثانیه تجربه شتاب چهار تا پنج برابر شتاب جاذبه کافی است تا تجربیات نزدیک مرگ به سراغتان بیاید: تونلی از نور و به دنبالش، بیهوشی.
خلبانان با استفاده از لباس ضدشتاب می توانند تا نه برابرشتاب جاذبه را تحمل کنند اما رکورد جهانی در این زمینه به دو فرد اختصاص دارد؛ دکتر فلاناگان گری که با تدابیر ویژه و استفاده از مخزن پرفشار آب برای تحمل فشار، توانست شتاب عمودی 31?25 برابر شتاب جاذبه را تحمل کند. اما درباره فشار افقی، رکورد جهانی متعلق به جان استپ از پیشکسوتان نیروی هوایی ایالات متحده است که در سال 1954 در مجموعه ای از آزمایش های موشکی شرکت کرد و توانست تا شتاب 46?2 برابر شتاب گرانش را تحمل کند.
تا چه ارتفاعی می توان نفس کشید؟
هر چه از سطح زمین ارتفاع می گیریم، فشار هوا هم کمتر می شود و کار اکسیژن رسانی سیستم تنفس هم سختتر. نسبت به سطح مغز انسان اکسیژن درون بدن بسیار حساس است، بنابراین با کاهش فشار هوا، سردرد و سرگیجه هم شروع می شود. با حضور طولانی در ارتفاع بالای پنج هزار متر، بافت ماهیچه ای رو به زوال می رود و احتمال جمع شدن مایعات درون شش ها و مغزها افزایش می یابد که می تواند کشنده باشد. در ارتفاع بالاتر از 7500 متر، افت اکسیژن آن قدر شدید است که فرد هشیاری خود را از دست می دهد و حتی ممکن است منجر به مرگ شود.
به همین دلیل است که کوهنوردان برای صعود به ارتفاع های بالاتر، خود را برای مقابله با فشار پایین آماده می کنند و بیشتر از کپسول اکسیژن استفاده می کنند. اما افراد بسیار کمی هستند که توانسته اند بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قله اورست صعود کنند. ارتفاع اورست 8848 متر است و بابو چیری، با 21 ساعت ماندن در قلها ورست، آ ن هم بدون کپسول اکسیژن در این مورد رکورددار است. به نظر می رسد حد نهایی صعود بدون کپسول اکسیژن ارتفاع 9 هزار متری بالای سطح دریا باشد.
بیشترین وزنه ای که می توان بلند کرد چند کیلوگرم است؟
رکورد جهانی بلند کردن وزنه متعلق به وزنه بردار انگلیسی اندی بولتون است که توانست وزنه 457?5 کیلوگرمی را از زمین بلند کند و تا ران خود بالا بیاورد. رکورد جهانی بالا بردن وزنه تا بالای سر هم متعلق به حسین رضازاده است که در حرکت دوضرب، وزنه 263?5 کیلوگرم را به بالای سر برده است. البته این وزنه برداران سنگین وزن، پنج تا شش بار قوی تر از یک آدم معمولی هستند. یک انسان معمولی به زحمت می تواند وزنه 45 کیلوگرمی را به بالای سر ببرد اما یک انسان قوی حداکثر چه وزنه ای را می تواند بلند کند؟ بررسی روند رکوردزنی مسابقات وزنه برداری نشان می دهد به حد نهایی نزدیک شده ایم و بعید است کسی بتواند وزنه 500 کیلوگرمی را از زمین بلند کند، حتی اگر از داروهای نیروزا استفاده کند.
اما این محدودیت از کجا ناشی می شود؟ برخلاف باور عموم که اسکلت بندی بدن را عامل این موضوع می دانند، این محدودیت به ماهیچه های بدن ما بر می گردد. بیشترین آسیب دیدگی وزنه برداران هم مربوط به پارگی عضله است که بیشتر در نزدیکی تاندون روی می دهد. جالب اینجاست که برتری وزنه برداران هم در نحوه کنترل ماهیچه هایشان است. بدن ما مکانیسمی بازدارنده دارد که با کنترل تعداد بافت های ماهیچه ای فعال در هر لحظه، بدن را از آسیب دیدن به هنگام بلند کردن وزنه های سنگین حفاظت می کند. اما وزنه برداران با تمرین می آموزند که چطور بر این سیستم خودایمنی پیروز شوند و از بیشترین توان ماهیچه ای برای بلندکردن وزنه استفاده کنند. البته توانایی های ژنتیکی را هم نباید از یاد برد.
چقدر تشعشع، انسان را می کشد؟
یک رویداد واقعی می تواند پاسخ این سؤال را بدهد. در سپتامبر ، دو نفر به یک مرکز پزشکی متروک در گویان برزیل دستبرد زدند و بعضی از تجهیزات ارزشمند آنجا را به سرقت بردند. طی یک روز آنها به استفراغ، اسهال و سرگیجه شدید دچار شدند. دلیل این مشکلات هم این بود که یکی از ابزارهایی که به سرقت برده بودند، حاوی یک منبع قوی رادیواکتیو به نام نمک کلرید سزیوم بود که برای درمان بیماران سرطانی به کار می رفت. یک سمسار محلی به نام دوایر فری هرا این ابزار را خرید و آن را به خانه آورد. او مجذوب نور آبی ای شده بود که شب هنگام از پودر درون این جسم تابیده می شد. او ابزار را در اتاق نشیمن خانه گذاشت و خانواده و فامیل را به تماشای این گوهر زیبا دعوت کرد! مهمانان هم این ماده را لمس کردند و آن را مثل کرم ضدآفتاب به پوست خود مالیدند، حتی بخشی از این کلرید سزیوم را با خود به خانه هایشان بردند، اما طی یک ماه، همسر فری هرا، برادرزاده شش ساله اش و دو نفر از کارمندانش از سندرم حاد تشعشعی مردند و سرجمع 49 نفربه تشعشعات رادیواکتیو آلوده شدند. دوز تشعشعی که این افراد طی چند روز دریافت کرده بودند، بین 4?5 تا 6 سیور بود. هر سیور معادل مقدار تشعشعی است که به هر کیلوگرم از جرم فرد دریافت کننده، می تواند یک ژول انرژی منتقل کند. این درحالی است که در حالت طبیعی، ما سالانه 2?4 هزارم سیور تشعشع طبیعی را از موادی مانند رادون دریافت می کنیم که البته آسیب رسان نیست؛ حال حساب کنید شدت تشعشعی که این افراد بخت برگشته طی چند روز دریافت کرده اند، به چه اندازه خطرناک است.
محاسبات دانشمندان نشان می دهد آستانه مرگ با تشعشع حدود 2 سیور است و در تشعشع 6 سیوری، مرگ حتمی خواهد بود! ا ما خود فری هرا که تحت تشعشع 7سیوری قرار گرفته بود، زنده ماند و بعدها، در سال 1974 درا ثر مصرف مشروبات ا لکلی جان سپرد شاید دلیل جان به در بردن فری هرا ا ز تشعشع، این بود که او بیشتر ا ز همسرش در خارج از خانه حضور داشت و این، به سلول های بدنش فرصت می داد تا بخشی از صدمات ناشی از تشعشع را بهبود بخشند.
چند دقیقه می توان نفس را در سینه حبس کرد؟
خیلی ها نمی توانند بیشتر از یک دقیقه نفس نکشند، اما استفان میفسود در خرداد سال گذشته توانست 11 دقیقه و 35 ثانیه نفسش را در سینه حبس کند و رکورد جهانی نفس در سینه حبس کردن را به دست آورد. البته او این کار را در زیر سطح آب انجام داد.
وقتی نفس نکشیم، واکنش هایی غیر ارادی در بدن آغاز می شود که تنفس دوباره آغاز شود و اکسیژن به بدن برسد. اما وقتی سر را به زیر آب می بریم، مثل دیگر پستانداران واکنش هایی طبیعی در بدن آغاز می شود؛ رگ های سطحی خون منقبض می شوند و جریان خون در نقاط انتهایی بدن، کاهش می یابد و در مقابل، خون بیشتری به قلب و مغز می رسد. ضربان قلب ضعیف تر می شود و با کندتر شدن گردش خون، اکسیژن کمتری هم در دیگر اندام های بدن مصرف می شود.
رکوردداران حرفه ای قبل از حبس کردن نفس، تنفس های عمیق و سریعی را ا نجام می دهند تا سطح اکسیژن خون را افزایش و سطح دی اکسیدکربن را کاهش دهند. مغز ما، زمان واکنش نفس نفس زدن را با سطح دی اکسیدکربن موجود در خون تنظیم می کند؛ بنابراین با تنفس عمیق و سریع، سطح دی اکسیدکربن خون آ نقدر پایین می آید که زمان قابل توجهی را در اختیار افراد قرار دهد. با تمرین های فراوان، شش های فرد هم بزرگتر می شود و دانشمندان معتقدند می توان به زمان نفس نکشیدن 15 دقیقه نیز دست پیدا کرد.