تمام چیزهایی که در مورد آن گفته میشود و حتی اسمی که برای آن انتخاب شده است، همگی بر پایه حدسیات و مشاهدات غیر علمی افراد مختلفی است که اطلاعات ناقصی از این پرنده ناشناس یا به قول متجددان X دارند که به صورت قطعی نمیتوان این گفتهها را تایید یا رد کرد.
اما «آئورورا» چیست؟ اولین بار در سال 1986 در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا یک درخواست یک خطی دیده میشد که زیر این برگه نوشته شده بود «آئورورا» و برای آن معادل 2 /272 میلیارد دلار بودجه درخواست شده بود که نشان از اهمیت و عظمت این طرح میداد.
بعدها در سال 1994 بن ریچارد یکی از صاحبنظران صنعت هوایی آمریکا اعلام داشت که این نام، اسم رمزی بود برای طرحATB.
ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معنای بمب افکن با فناوری پیشرفته است که شرکت نورثروپ (Northrop) و به پیشنهاد لاکهید (Lockheed) در اواخر سال 1981 میلادی آن را در مناقصه ای در وزارت دفاع آمریکا برنده شدند که B-2 ملقب به اسپریت به معنای «شبح» نتیجه این طرح بود. از آن جا که هنوز همB-2 جانشین خاصی پیدا نکرده است نمیتوان آئورورا را یک ATB و در نتیجه جانشین B-2دانست.
اما یکی دیگر از احتمالاتی که توسط متخصصان صنایع هوایی آمریکا در مورد این پرنده ناشناس میدهند این است که این هواپیما در واقع جایگزینی برای هواپیمایSR-71 باشد و به همین دلیل آن راSR-91 هم نامیدهاند.
از دیگر نامهای مستعاری که برای این پرنده ناشناس استفاده شده است میتوان بهXR-7 اشاره کرد که گمان برده میشد فاز دوم طرحی باشد که فاز یکم آنSR-75 بود.
سنیورسیتیزن نام دیگری است که «پرنده اکس» را با آن هم میشناسند. سنیور کلمهای است که در بیشتر هواپیماهای طبقه بندی شده ارتش آمریکا استفاده شده است. برای نمونه نام طبقهبندی شدهU-2 ملقب به( Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و یا نام طبقهبندی شده F-117، Seniar Trend بود.
متخصصان بر این باورند که آئورورا بعدها به سنیورسیتیزن تغییر نام داد. از آن جا که «پرنده اکس» را جایگزینی برای SR-71 میدانند و میتوان احتمال داد این نام بهترین گزینه برای پرنده اکس است. چون هر دوی این نامها یک حرکت آرام بدون بالا و پایین را به ذهن متبادر میکنند و جایگزینSR-71 نمیتواند حرکتی جز این نوع داشته باشد.
پرنده ناشناس را با نام «پدربزرگ» هم میشناسند که ریشه این یکی نامشخص است. اما نامی که از دیگر نامها متداولتر است همان آئورورا است. ولی آئورورا چیست؟ آئورورا در تاریخ اساطیری یونان باستان جایگاه ویژهای دارد. او الهه «سپیده سحری» است که ستارگان را خلق کرده و آنها را در شب چید.
نام پرنده اکس هرچه که باشد، شناخته شدهترین طرح طبقهبندی شده ارتش آمریکاست. حالا با این توصیفاتی که در مورد نام پرنده اکس دانستید، بد نیست کمی هم از پیشینه مجهول آئورورا بدانید. همان طور که در بالا هم گفته شد اولین بار آئورورا در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا دیده شد.
ردیفی که آن در آن قرار داشت بعد از طرحهای SR-71 وU-2 بود. در سال 1986 میلادی دولت آمریکا بسیاری از زمینهای فوق سری اطراف دریاچه گروم در صحرای نوادا (Nevada) را با استحکامات غیر قابل نفوذ محصور کرد. از آن سال به بعد بسیاری از تأسیسات مدرن و غیر قابل نفوذ درون این حصار ساخته شده و هنوز هم این پایگاه در حال تکمیل شدن است.
حتی برای غیر قابل نفوذ کردن آن زمینهای اطراف پایگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. این در حالی است که دولت آمریکا وجود چنین پایگاهی در صحرای نوادا را به شدت تکذیب میکند.
احتمال داده میشود این پایگاه به اندازه غیر معمول باند پروازی آن (که نمیتوان این گفته را هم تایید کرد چون حدس زده میشود با توجه به اندازههای پایگاه باند پروازی آن تقریباً چهار برابر باندهای پرواز معمول باشد) محلی باشد برای پرواز و فرود آئورورا.
در سال 1988 روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده روی یک هواپیمای مقدماتی که میتواند به سرعت شش ماخ دست یابد کار میکند.در فاصله ژوئن سال 1991 تا ژوئن سال بعد، در کالیفرنیای جنوبی غرشهایی شنیده میشد که مربوط به هیچ هواپیمای شناخته شدهای نبود. این غرشها به قدری بلند بودند که حتی زلزله نگارهای مرکز ژئوفیزیک آمریکا هم آنها را ثبت کردند.
این غرشها را حتی از غرش هنگام فرود شاتلها هم وحشتناکتر توصیف میکردند. این غرشها به سمت شمال شرق روی لسآنجلس و صحرای(Mojave) امتداد مییافت؛ به مناطقی که پایگاه هوایی نلیس و پایگاه گروم لیک در آنها وجود داشت.
اما یکی از مواردی که سری بودن و ناشناخته بودن این پرنده را به شدت تایید میکند مربوط میشود به فوریه 1992. در این تاریخ یکی از مسئولان کنترل ترافیک هوایی نیروی هوایی سلطنتی انگلستان(RAF) در اسکاتلند، علامتی راداری را در پایگاه هوایی مکریهانش(Machrihans) مشاهده کرده بود که در فاصله بسیار کوتاهی به سرعت سه ماخ دست یافته بود و هنگامی که با پایگاه مذکور تماس گرفته بود و علت این علامت را پرسیده بود، به وی گفته بودند که موضوع را فراموش کند.
اینها، تنها مواردی نبودند که مربوط به پرنده اکس میشدند بلکه دهها مورد دیگر وجود دارد که در آمریکا و انگلستان گزارش و همگی به گونهای با پرسش بی پاسخی مواجه شدهاند، پرسشی که مربوط به پرندهای سریع و غران میشده است. تنها هنگامی میتوان به راز این پرسش پی برد که نیروی هوایی آمریکا خود پرده از آن بردارد.
اما تنها چیزی که به یقین در مورد آئورورا میتوان گفت این است که آئورورا یک پرنده هایپرسونیک (ابر صوت که سرعتهای بیشتر از 5 ماخ دارند) است. اما اولین هواپیماهای هایپرسونیک کی ساخته شده است؟
تا سال 1965 میلادی سریعترین هواپیماها دو هزار مایل بر ساعت سرعت داشتند در صورتی که در سال 1945 تنها چند هواپیما می توانستند به سرعت 500 مایل بر ساعت دست یابند. پس گام منطقی دیگر، ساختن هواپیماهایی بود که دیوار صوتی را بشکنند.
با شکسته شدن دیوار صوتی توسط جتهای جنگنده که توسط شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا ساخته میشدند، اولین گامها برای ساختن پرندههای هایپرسونیک برداشته شد.
لازمه رسیدن به سرعت بسیار بالا داشتن موتور بسیار پیشرفته و مهمتر از آن بدنهای است که طاقت سرعت یک مایل بر ثانیه معادل 3600 مایل بر ساعت یا همان 4/5 ماخ داشته باشد. از این جا میتوان به ساختار بسیار پیچیده آئورورا پی برد. از اولین هواپیماهای هایپرسونیک میتوان به X-15 وFDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهید مارتین ساخته شدهاند.
در مورد آئورورا اطلاعات مختصری هم وجود دارد که بیشتر بر پایه حدسیات است و از سوی منابع خاصی تایید نشدهاند. اما واقعی به نظر میرسند. بیشینه سرعت این پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است.
طول آن در حدود 110 فوت (5/33 متر) و طول دو سر بال آن که کاملاً به صورت مثلث است حدود 60 فوت(2/18 متر) است. این هواپیما احتمال سقف پروازی در حدود 150 هزار فوت (4/28 مایل) یا بیشتر دارد. در مورد موتور این هواپیما نمیتوان به نظر واحدی رسید.
با توجه به گفتههای شاهدان مختلف در آمریکا و انگلیس چندین نوع موتور مختلف میتواند در این پرنده به کار گرفته شده باشد.
مثلاً بر پایه چیزی که شاهدان در کالیفرنیا گفتهاند، میتوان احتمال داد که از یک موتور رم جت سیکلی متان سوز که تغییرات بسیار زیادی در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نیروی پیش رانش این هواپیما چهار نظریه وجود دارد که مختصراً آنها را به شما معرفی میکنم.
اولین نظریه PWDE است. این کلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. این موتور شیوه کار بسیار پیشرفته و پیچیدهای دارد. در این روش هیدروژن و یا متان مایع بر روی بدنه تزریق میشوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار میگیرد.
دومین نظریه Ramjet است.
این مورد همان موتور رم جت سیکلی متان سوز است که در بالا گفته شد. رم جتها در حالت عادی میتوانند سرعت 6-4 ماخ را به دست آورند. اما این سیستم در آئورورا دچار تغییراتی شده است که میتواند سرعت 8-5 ماخ را به دست آورد.
نظریه سوم سیستم Rulsejet معمولی است. در این حالت هوا از جلو توسط موتور مکیده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پیش رانش هواپیما میشود.
نظریه چهارم هم Turbo Rochetjet است. در این مورد اطلاعات خاصی در دست نیست و صرفاً یک نظریه است. اما هنوز هم با همه این توصیفات نمیتوان گفت که حتی آئورورا وجود خارجی دارد یا نه، شاید همه آن چیزهایی که شاهدان در جاهای مختلف دیدهاند مربوط به چندین هواپیما میشده است که هیچ ربطی به هم نداشته باشند و مسئولان نظامی آمریکا با پاسخ ندادن به ابهامات پیش آمده، میخواهند وجههای اساطیری به طرحهای خود بدهند.
مشاهده موثق آئورورا
گزارشی که آئورورا را به واقعیت بیشتر نزدیک کرد در آگوست 1989 توسط کریس گیبسون که یک مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روی یک طرح نفتی در دریای شمالی کار میکرد که ناگهان چند هواپیما را مشاهده کرد که از روی سر او در فاصلهای نه چندان بالا گذشتند.
او که در تشخیص هواپیماها یک حرفهای به شمار میرود توانست یک تانکر سوختKC-130 و دو F-111 را تشخیص بدهد، اما هواپیمای چهارم را فقط توانست یک مثلث کامل توصیف کند.
او این مثلث را کمی بزرگ تر از F-111 و دارای زوایای 75 درجه و به رنگ کاملاً سیاه توصیف کرد که هیچ کدام از جزییات آن قابل دیدن نبودند و ظاهراً از تانکر KC-130 سوخت دریافت میکرده است.
کمی بعد یکی از مجلات صنایع هوایی آمریکا گفتههای اشخاصی را چاپ کرده بود که نیمه شبها صدای بسیار بلند تیک آف هواپیمایی را در پایگاه هوایی ادوارد شنیده بودند.
ارتش هر کشور , همیشه جهت پیش بینی رفتارهای دشمن به هواپیماهای شناسایی بدون سرنشین با قدرت پایداری بالا و البته سرعت کم که توانایی دهها ساهت پرواز در نزدیکی منطقه تحت قلمروی دشمن را داشته باشند , نیازمند است , بناربراین تا به حال هواپیماهای بسیاری برای انجام این گونه ماموریت ها ساخته شده اند , علاوه بر آن آشکارترین سلاح نیروی هوایی هر ارتش هواپیماهای جنگنده یا بمب افکنی است که با سرعتی فراتر از سرعت صوت به پرواز در می آیند و به جنگ با هواپیماها و یا انهدام مواضع دشمن می پردازند.
در این جا یک سوال مطرح می شود.که آیا می توان دو خصوصیت هواپیماهای اشاره شده را با هم ترکیب نمود؟یعنی می توان هواپیماهای مخصوص شناسایی داشت که بتواند با سرعتی فراتر از سرعت صوت به پرواز در آید و بمب نیز حمل کند؟ولی مشکلی وجود دارد این است که هواپیماهای که در سرعت کمتر از سرعت صوت (Sub Sonic) پرواز می کنند , مسلما نمی توانند چند ماخ سرعت داشته باشند (Super Sonic) و بالعکس.
مهندسین و طراحان کمپانی ((نورث روپ گرومن)) در واقع با طراحی هواپیما بدون سرنشین مفهومی (Switchblade) به این نیاز , پاسخ گفته اند.این UAV (پهباد) پس از به پایان رسیدن مراحل ساخت در زمان تعیین شده (سال 2020) می توانند هماند یک هواپیما معمولی (Sub Sonic) در حالی که بال 200 فوتی (تقریبا 61 متر) آن عمود بر موتورهایش قرار گرفته اند , برای انجام ماموریت های شناسایی با سرعت های پایین به پرواز در آید.ولی درست در لحظه ای قبل از این که این هواپیما دیوار صوتی را بشکند , بال یک تکه ای آن , 60 درجه خواهد چرخید و از این رو سویی از دماغه (سوئیچ بلید) و سوی دیگر آن , انتهای آن را شکل خواهد داد.
این ترکیب خاص آیرودینامیکی موج های شکسته هوا را که در جلو یک هواپیما در سرعت سوپر سونیک بوجود می آید و باعث بوجود امدن نیروی درگ می شود , بخش می کند و آن ها را کمتر می سازد.
زمانی که (سوییچ بلید) به سرعت ساب سونیک (سرعت کمتر از صوت) برگردد , بال متحرک ان نیز به حالت اولیه و متداول هواپیماها باز خواهد گشت. یک (سوئیچ بلید) آزمایشی و کوچکتر از اندازه اصلی , با حمایت مالی آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفای ایالات متحده (DARPA) تا 4 سال آینده برای انجام آزمایش های مختلف ساخته شد. مدل کانسپت اولیه , دارای یک بال یک تکه خواهد بود.همچنین موتورهای آن در پوششی در قسمت زیر (سوئیچ بلید) همراه با بمب ها و سیستم های شناسایی و دیده بانی قرار می گیرند , مجموعه فوق این امکان را به بال هواپیما می دهد تا در حالی که موتور همچنان در مسیر حرکت UAV قرار گرفته , چرخش خود را انجام دهد.
البته این هواپیما و در واقع کمپانی سازنده آن (نورث روپ گرومن) را نمی توان نخستین طراحان و در واقع صاحب این نوآوری به حساب آورد , چرا که سازنده فضاپیمای معروف (Space Shipone) یعنی (برت روتان) در سال 1979 با همکاری ناسا یک هواپیما با بال متحرک طراحی کرده بود ولی بال های شیب دار آن هواپیما , پردازش را با مشکل رو به رو ساخت و وقتی خلبان دماغه هواپیما را به سمت بالا کشید , هواپیما به سمتی مایل می شد و می چرخید. هوش مصنوعی UAV ها می تواند به آنها در به انجام رساندن سخت ترین و پرخطرترین ماموریت ها و انجام پروازهای پویا یاری رساند و مسلما یک خلبان کامپیوتری , نیازمند غذا , استراحت و ... نخواهد بود , ینابراین می توان حتی در ماموریت هایی که بیش از 15 ساعت به طول می انجامد و انجام آن ها توسط انسان مشکلات فراوانی را خواهد داشت , به کار گرفت.
اگر همه چیز خوب پیش رود , طبق گفته ی (دارپا) , یک نمونه ی با طول بال 40 فوت (تقریبا 12 متر) تا سال 2010 میلادی آماده ی نمایش و انجام آزمایش های مختلف خواهد بود و (سوئیچ بلید) اصلی و در اندازه کامل , قرار است تا با ورود خود به آسمان در سال 2020 , همه را شگفت زده کند.
بمب اتمی و انرژی اتمی
بمب اتمی چگونه ساخته میشود؟ این سوالی است که امروز برای بیشتر ایرانی ها پرسشی شده است. در ابتدا به این پرسش پاسخی داده و سپس نگاهی به طرز کار رآکتور هستهای می اندازیم. تمامی اشیاء و موجودات پیرامون ما از ذرات ریزی بنام اتم ویا ترکیبی از اتمها یعنی مولکول ها تشکیل شده است. اتمها ساختمانی شبیه به منظومه? شمسی دارند که در آنها خورشید هسته? اتم و الکترونها سیارات آن می باشند. هسته? اتم شامل چندین ذره است که از آن میان دو تایش در این بحث مهم هستند. این دو تا پروتن ها و نوترون ها می باشند. پروتن ها دارای بار الکتریکی مثبت و نوترون ها دارای بار الکتریکی خنثی هستند. بار الکتریکی الکترونها منفی است. از میان تمامی اتمها تنها هیدروژن است که نوترون ندارد. هسته? هیدروژن تنها یک پروتن دارد. در اتمهای خنثی تعداد پروتن ها و الکترونها برابر است ولی تعداد نوترون ها می تواند متفاوت باشد. برخی از اتمها دارای تعداد پروتن و الکترون یکسان ولی دارای نوترون های متفاوت اند. این نوع اتمها را ایزوتوپ همدیگر میگویند. طول عمر برخی از این ایزوتوپ ها بسیار کوتاه است. چنانکه پس از بوجود آمدن بزودی نابود می شوند. ولی برخی دیگر عمری طولانی دارند.
در ساختن بمب و رآکتور اتمی از دو ایزوتوپ استفاده میکنند. یکی ایزوتوپ هیدروژن بنام دوتریم که هسته اش شامل یک پروتن و یک الکترون است و دیگری ایزوتوپ های اورانیم می باشند. ایزوتوپ های اورانیم شامل U235 و U238 که اولی دارای 143 و دومی دارای 146 نوترون می باشد در حالی که هردو به اندازه? یکسان یعنی 92 پروتن دارند. ایزوتوپ U235 در ساختن بمب و رآکتور اتمی بسیار مهم است. در طبیعت از هر 100% اتم اورانیم تنها 0.7% آن اتم U235 است که مقدار زیادی نیست. برای بدست آوردن یک کیلو گرم اورانیم U235 چندین تن سنگ معدن اورانیم لازم است. لازم به یادآوریست که برای کاراندازی یک رآکتور اتمی برای انرژی گیری از آن نیاز به اورانیم 1 تا 5 درصد غنی است. منظور از غنی کردن اورانیم اینست که مقدار اورانیم 235 آنرا بیشتر کنند. برای اینکار بایستی چندین عملیات انجام شود. در شروع کار سنگ معدن را در اسید حل میکنند (کیک زرد همان اکسید اورانیم است)و سپس آنرا از صافی می گذرانند و پس از آن با گاز فلور ترکیب میکنند تا گازی به اسم هگزافلورید اورانیم UF6 بدست آورند. این گاز را از صفحههای فلزی متخلخل که قطر سوراخ هایش 25 میلیاردم سانتیمتر است عبور می دهند، این عمل را دیفوزیون میگویند. در اثر این عمل گازهایی که سبکترند سریع تر از گازهایی که سنگین تر هستند از روزنه ها عبور می کنند. از این خاصیت گاز ها جهت غنی کردن، یعنی بالا بردن مقدار اورانیم 235 استفاده می کنند. پس از این عمل با سانتریفوژهایی که ویژه? این کار ساخته شدهاند تصفیه? مواد شروع میشود.
حال چگونه از این ماده انرژی می گیرند؟ برای انرژی گیری باز سلسله مراتبی فیزیکی صورت میگیرد. در ابتدا یک نوترون که باری خنثی دارد وارد هسته? اورانیم 235 میشود. این عمل به این سادگی صورت نمیپذیرد بلکه برای اینکه نوترون وارد هسته شود بایستی بر خلاف تصور سرعت آن کم باشد. برای کم کردن سرعت نوترونها آنها را از آب سنگین عبور می دهند. چنانکه پیشتر اشاره شد. آب سنگین یا دوتریم از ایزوتوپ های آب سبک و یا به قول متعارف آب معمولی است. آب معمولی نمیتواند بدان مقداری که لازم است جلو سرعت نوترون را بگیرد. گیر آوردن این آب بود که آلمانی ها را به سوی نروژ کشاند و همین نیز باعث لو رفتن آلمانی ها به وسیله? انگلیسی ها شد. انگلیسی ها در یافتند که آلمانی ها از نروژ آب سنگین می برند. بنابراین فهمیدند که آلمانی ها در صدد تولید بمب اتمی هستند. لذا با عملیاتی متهورانه مرکز تولید آب سنگین را در نروژ ویران کردند. در برخورد نوترون به هسته? اورانیم 235، هسته برانگیخته شده و سپس به دو و یا چند هسته? سبکتر تجزیه میشود. به این عمل شکافت هستهای می گویند. در یکی از این پروسه ها پس از برخورد نوترون به هسته? اورانیم 235 دو عنصر باریم 138 و کریپون 95 و 3 تا نوترون ( در حقیقت برای هر 100 اتم اورانیم 235، تعداد 247 نوترون بوجود میآید) و حدود 200 میلیون الکترون ولت انرژی انتشار می یابد.
هر نوترون جدید تولید شده به اورانیم 235 برخورد کرده سه نوترون بهمراه انرژی و همچنین موجب سه شکافت جدید میشود. انرژیی که از این شکافت ها برای یک کیلو گرم اورانیم انتشار مییابد برابر صد ها میلیون مگاوات است. این مقدار انرژی نبایستی بیک باره آزاد شود. چرا که موجب انفجاری شدید میشود. در انفجار بمب اتمی آمریکا روی هیروشیما بمبی از همین جنس اورانیم 235 استفاده شد که قدرت تخریبی 13 کیلوتن داشت. با در نظر گرفتن اینکه هر کیلوتن برابر 1000،000 کیلو انفجار دینامیت (TNT) است. در حقیقت انفجاری معادل 13 میلیون کیلو دینامیت رخ داد. فاجعه بزرگی است، نه؟ اگر بخواهید از این فاجعه و ننگ بشریت تصویری بهتر بدست آورید. جریان بدین شرح است: زمانیکه بمب اتمی آمریکا به هیروشیما افتاد، جمعیت آنجا 350000 نفر بود. 200000 نفر از این جمعیت بطور مستقیم و یا غیر مستقیم جان باختند. 90% هیروشیما به ویرانه مبدل شد. ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا خواسته بود که عکسی از این انفجار تهیه شود تا نتیجه? این آزمایش را که تلی از آتش و کباب انسان است به چشم ببینند. هیروشیما تنها جائی بود که آنجا باران کم می بارد. صخرهای بودن ژاپن نیز مهم بود که بمب سریع به آب ننشیند. پس قرعه به اسم هیروشیمای فلک زده افتاد. عکس یادگاری این جنایت لابد یکی از اسناد افتخارآمیز آمریکاست!
برگردیم روی بخش فنی جریان ، چنانکه پیشتر گفتیم اورانیم 238 با انفجار کاری ندارد ولی آنقدر ها هم بی خاصیت نیست. اورانیم 238 بر عکس اورانیم 235 در زیر بمباران نوترونهای سریع تر آنها را جذب کرده و نخست با گسیل یک ذره? بتا (الکترون) به نپتونیم Np239 (23.5 دقیقه) و سپس با گسیل یک ذره? بتای دیگر به پلوتونیم Pu239 که به ترتیب پلوتونیم یک نوترون از نپتونیم و نپتونیم یک نوترون از اورانیم 238 بیشتر دارند. این ایزوتوپ پلوتونیم چون هم با نوترونهای کند و هم با نوترونهای تند شکافتپذیر است. نقش بسزائی در ساختن بمب اتمی دارد. از همین نوع بمب بود که سه روز پس از بمب اتمی هیروشیما به تاریخ 9 اگوست روی سر ناکازاکی فرو ریخته شد. قدرت تخریبی آن برابر 22 کیلوتن بود. قدری کمتر از دو برابر بمب اتمی هیروشیما. در این فاجعه 122000 نفر از مردم بی گناه به زغال تبدیل شده و یا پودر گشتند. تقریبا تمامی بمب های اتمی کنونی از پلوتونیم ساخته شده است. مقدار بمب پلوتونیمی در سال 1994 در جهان بود 250000 برابر بمب اتمی هیروشیماست. هر 19.84 کیلو گرم پلوتونیم یک لیتر حجم دارد و از هر 1 تا 8 کیلوگرم پلوتونیم میتوان یک بمب ساخت ولی این رقم برای اورانیم 3 تا 25 کیلوگرم است.
حال بمب اتمی چگونه منفجر میشود؟
در بخشی از کپسولی که بمب تویش است لولهای که «لوله توپی» نامگذاری شده وجود دارد. از این لوله اولین نوترونها بیرون می آیند. در بر خورد این نوترونها به هسته ها چنانکه پیشتر رفت شکافت هستهای و سه عدد نوترون و مقدار متنابهی انرژی خارج میشود. این را رآکسیون هستهای نیز می گویند. این رآکسیون ها در داخل بمب در مدت تقریبا یک میلیونیم ثانیه رخ می دهند. دلیلش روشن است. اگر فرض کنید که در درون حوض آبی جلبکی روئیده باشد و با فرض اینکه یک ماه طول بکشد که حوض پر شود و هر روز این جلبک ها دو برابر خودشان را تولید کنند. یک روز پیش از اینکه حوض پر شود، یعنی روز 29 ام تنها نصف حوض پر است. فردای آن روز یعنی روز 30 ام تمامی حوض پر میشود. این عمل در رآکسیونهای هستهای نیز صادق است. نوترون اول سه نوترون و سه نوترون جدید 9 نوترون و سپس 27 و 81 و ... و سرعت این عمل آنقدر زیاد است که انفجار اجتناب ناپذیر میشود. دما از 27 درجه? هوای هیروشیما به 100 درجه و سپس 1000، 5000، 6000 (دمای سطح خورشید) و بالاخره به چندین میلیون درجه می رسد که گرمائی معادل گرمای درون خورشید است. این انرژی گرمائی بایستی هر چه زودتر خارج شود که در ابتدا به صورت اشعه? X و پس از یک لحظه آرامش تبدیل به کوهی از آتش و گرما میشود. این حالتی است که ما تازه قادر به مشاهده? انفجار می شویم. نیم ثانیه بعد دما به بالاترین حد خود میرسد که سه ثانیه پس از آن خاموش میشود. این حرارت باعث حرکت سریع هوا شده و یک خلاء تقریبا مطلق در مرکز انفجار بوجود میآورد. بازگشت مجدد هوا آنقدر سریع است که از هر توفانی قوی تر است و باعث ویرانی تمامی بنا ها، جاده ها، اتوموبیلها، پارکها و بویژه نابودی آدمیان میشود. در رآکتورهای هستهای این راکسیونها را مهار می کنند. بطوری که با فرو کردن صفحه هایی که بتواند نوترونها را جذب کند (مثلا کادمیم) در داخل محلول اورانیم و آب قرار می دهند تا اینکه انرژی به سرعت آزاد نشود و انفجار صورت نگیرد. در حقیقت رآکتور را کنترل می کنند. ولی انرژی آزاد شده? لازم آب موجود در رآکتور را به جوش می آورد و بخار حاصل از آن از طریق لولهای به توربین منتقل میشود و باعث چرخش توربین شده و الکتریسیته تولید میشود. بخار موجود در این پروسه و همچنین با عبور لولههای سرد از درون آن سرد شده و مجددا وارد رآکتور میشود.